شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی

 



سبکباران ساحل ها

لب دریا، نسیم و آب و آهنگ،

شكسته ناله های موج بر سنگ.

مگر دریا دلی داند كه ما را،

چه توفان ها ست در این سینه تنگ !

***

تب و تابی ست در موسیقی آب

كجا پنهان شده ست این روح بی تاب

فرازش، شوق هستی، شور پرواز،

فرودش : غم؛ سكوتش : مرگ ومرداب !

***

سپردم سینه را بر سینه ی كوه

غریق بهت جنگل های انبوه

غروب بیشه زارانم در افكند

به جنگل های بی پایان اندوه !

***

لب دریا، گل خورشید پرپر !

به هر موجی، پری خونین شناور !

به كام خویش پیچاندند و بردند،

مرا گرداب های سرد باور !

***

بخوان، ای مرغ مست بیشه ی  دور،

كه ریزد از صدایت شادی و نور،

قفس تنگ است و دل تنگ است، ورنه

هزاران نغمه دارم چون تو پر شور !

***

لب دریا، غریو موج و كولاك،

فرو پیچده شب در باد نمناك،

نگاه ماه، در آن ابر تاریك؛

نگاه ماهی افتاده بر خاك !

***

پریشان است امشب خاطر آب،

چه راهی می زند آن روح بی تاب !

« سبكباران ساحل ها » چه دانند،

«شب تاریك و بیم موج و گرداب » !

***

لب دریا، شب از هنگامه لبریز،

خروش موج ها: پرهیز ... پرهیز ... ،

در آن توفان كه صد فریاد گم شد؛

چه بر می آید از وای شباویز ؟!

***

چراغی دور، در ساحل شكفته

من و دریا، دو همراز نخفته !

همه شب، گفت دریا قصه با ماه

دریغا حرف من، حرف نگفته !


فریدون مشیری





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی